جدول جو
جدول جو

معنی شاه رضا - جستجوی لغت در جدول جو

شاه رضا
(رِ)
نام بقعه ای است در قمشه از توابع اصفهان و متولی آن شاه نظر از صوفیان بوده است. (آتشکدۀ آذر ص 182)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهارا
تصویر شاهارا
(پسرانه)
حافظ شبهای روزه داران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاه رود
تصویر شاه رود
رود یا سیم بزرگ و بم در آلات موسیقی، نوعی ساز، رودخانۀ بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
اندازۀ امتداد دو دست درحالی که دست ها را به طور افقی از هم بگشایند، ارش، رش
فرهنگ فارسی عمید
(اُ کَ / کِ)
شاه ستای. ستایندۀ شاه. اوکه شاه را ستاید. مداح شاه. رجوع به شاه ستای شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ رِ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در8هزارگزی جنوب خاوری ده دوست محمد. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مخفف شاه ارش است یعنی ارش بزرگ و آن مقداری است از سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت میانین دست چپ وقتی که دستها را از هم بگشایند و آن را بعربی باع و بترکی قولاج گویند، و آن بمقدار پنج ارش کوچک باشد و ارش کوچک از سر انگشت میانین دست است تا مرفق که بندگاه ساعد و بازو است. و شاه رش را به این اعتبار پنج ارش میگویند. (برهان قاطع). یعنی پنج رش، چه پنج را شاه گویند. (شرفنامۀ منیری). پنج ارش را گویند. (فرهنگ جهانگیری). واحد طول، و آن از سرانگشت میانین دست راست است تا سرانگشت میانین دست چپ. آنگاه که دستها را از هم بگشایند و آن معادل پنج ارش کوچک است:
فرو برد بنیاد ده شاه رش
همان شاه رش پنج کرده برش.
فردوسی.
به رش بود بالاش صد شاه رش
چو هفتاد رش بر نهی از برش.
فردوسی.
ز بن تا سر تیغ بالای او
چو صد شاه رش کرد پهنای او.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
اسم سریانی ابریشم است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ)
مرکز شهرستان شهرضاست که در سر راه اصفهان به شیراز واقع است و 27215 تن سکنه دارد. توضیح آنکه نام قدیم آن ’قمشه’ بود و در عصر سلطنت رضاشاه نام آن تبدیل به شهرضا گردید (1314 هجری شمسی) ، (شهرستان...) شهرستانی است در جنوب اصفهان و شامل دو بخش است (بخش حومه شهرضا، بخش سمیرم بالا) و جمعاً دارای 136 آبادی و 137804 تن سکنه است. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ تَ رِ)
دهی از دهستان فرمشکان بخش سروستان شهرستان شیراز. سکنۀ آن 346 تن. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات و برنج. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
واحد طول و آن از سر انگشت میانین دست راست است تا سر انگشت میانین دست چپ آن گاه که دستها را از هم بگشاید و آن معادل 5 ارش کوچک است باع قئلاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاه رش
تصویر شاه رش
((رَ))
شاه ارش. ارش، واحد طول و آن از سرانگشت میانین دست راست است تا سرانگشت میانین دست چپ، آن گاه که دست ها را از هم بگشایند و آن معادل پنج ارش کوچک است، باع، قولاج
فرهنگ فارسی معین
از توابع گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی